جامعه ایران را امروز واضح تر از هر زمان دیگری میتوان به دو دسته تقسیم کرد: گروه حاکم با امکانات فراوان برای دریافت شغلها و منابع دولتی حاصل از در آمد نفت، و گروه محکوم با محدودیتهای خاص برای دریافت شغل، قراردادهای اقتصادی، و امنیت اجتماعی. امکانات اقتصادی حاصل از منابع عمومی قدرت گروه حاکم را برای سرکوب گروه محکوم افزایش میدهد. پدیده ای که اوج آن را میتوان در حاکمیت سابق حزب بعث عراق بر اکثریت کرد و شیعه عراق میتوان دید. بین جامعه دو قطبی بعث/غیر بعث و جامعه بسیجی/غیر بسیجی ایران مشابهتهای قابل توجهی می توان دید: تامین منافع اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی گروه حاکم شرط حیاتی برای دستیابی به فرصتهای شغلی ارزنده و یا قراردادهای اقتصادی سودآور شده است. اگر روزگاری گرایشات مذهبی برای دسترسی به منابع اقتصادی و سیاسی در ایران کافی بود و شرط پذیرش در مصاحبه های شغلی دانستن احکام روزه و نماز، امروز تقسیم شغلها و قراردادها منوط به وابستگی به جناح حاکم شده است و زندان های سیاسی ایران انبوهی از مذهبی ترین قشرهای جامعه را در خود جای داده اند. روند دو قطبی شدنی که بعد از خرداد 88 شدت یافته است، و به مدد اقتصاد متکی بر منابع نفتی و قدرت نظامی گروه حاکم شدیدتر نیز خواهد شد. علی الخصوص با رفع تهدیدات اقتصادی و نظامی خارجی از جمله برقراری روابط اقتصادی و نظامی با غرب، سپاه در ایران بالقوه می تواند از مشابه عراقی بعثی خود در حفظ انحصار قدرت و منافع اقتصادی و سیاسی پیش بگیرد، که نوید آینده نه چندان خوشایندی است که در آن، تهدید منافع سپاه با خشونت اجتماعی و اقتصادی بیشتر از آنچه امروز شاهد هستیم روبرو می شود.
تحلیل: جنبش سبز ایران تلاشی گروهی برای تغییر این آینده محتوم است. تلاشی که برای موفقیت به برنامه ریزی و هوش اجتماعی هوادارانش متکی است. اما چه اهرمهایی فشاری در اختیار جنبش سبز است و چه راهکارهایی برای تهدید منافع اقتصادی و سیاسی جناح حاکم قابل اجرا است؟ مهمترین هدف فعلی جنبش سبز اعلام حضور و تداوم حیات بوده است. اعلام تداوم حیات تا کنون با دیوار نویسی، اسکناس نویسی، حضور در مراسم عمومی حکومتی، استفاده از رسانه های در دسترس، و اخیرا اعتراضهای شجاعانه فردی در محافل مورد توجه – همچون برخورد محمود وحیدنیا یا مجید مجیدی در جلسه با رهبری - بوده است. این اعلام حضور و تداوم حیات اگرچه امید بخش و روحیه بخش است و باعث نهادینه شدن و گسترش جنبش در افراد جامعه میشود، به خودی خود نمیتواند باعث تغییری در رفتار حاکمیت شود: درست است که اعلام وجود اعتراض منافع اجتماعی جناح حاکم را به مخاطره می اندازد، اما منابع اقتصادی و قدرت در اختیار طبقۀ حاکم همچنان پشتوانه یارگیری و تداوم و حتی گسترش حضور در جامعه (یارگیری بسیج با توجه به منافع اقتصادی و امنیتی) خواهد بود. برتری منافع اقتصادی نسبت به منافع اجتماعی همچنین باعث مقاومت سرسختانه طبقۀ حاکم در برابر تغییر، حتی به قیمت بدنامی اجتماعی، خواهد بود. (به خاطر بیاورید که با وجود بدنامی عمومی و جهانی از حزب بعث، کشورهای جهان به دلیل منافع اقتصادی با حزب بعث تجارت و حتی تبادل نظامی داشتند. همین وضعیت در عربستان و روسیه نیز حاکم است.)
حضور علنی: تغییر روند موجود در صورت تهدید منافع اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی طبقۀ حاکم با تداوم انحصار اتفاق می افتد. در این راستا، مهمترین و اولین هدف جنبش تداوم اعلام حضور و حیات مطمئن است. سرراست ترین راه برای اعلام حیات جنبش سبز پرهیز عمومی از پنهان شدن و القای ترس از عواقب وابستگی به جنبش سبز در جامعه است. امروز برای بهره مند شدن از مزایای طبقۀ حاکم بی طرفی کفایت نمیکند، بلکه ورود به طبقۀ حاکم نیازمند طی مراحل طولانی، و اثبات سودمندی در سرکوب طبقۀ محکوم است. گروه حاکم در تقسیم منابع در اختیارش به شدت با وسواس عمل میکند. در نتیجه سکوت و تقیه کمترین ارزش عملی برای بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی نخواهد داشت؛ هرچند طبقۀ حاکم به دلایل واضح خلاف این باور را ترویج میکند. برعکس، اعلان علنی (و بدون خشونت) گرایشات سبز در جامعه باعث تداوم امید و گسترش پوشش اجتماعی جنبش سبز خواهد بود. گسترشی که امنیت اجتماعی جناح حاکم را به شدت تهدید میکند و به همین دلیل طبقه حاکم شدیدا به علنی شدن حضور سبزها در جامعه حساس است.
یارگیری: اضافه بر حضور علنی – مشابه برخورد محمود وحیدنیا در جلسه رهبری با نخبگان – و تهدید امنیت اجتماعی طبقه حاکم، جنبش سبز می تواند با یارگیری از بدنه سیاسی کشور امنیت سیاسی طبقه حاکم را نیز تهدید کند. برای این یارگیری، جنبش سبز باید بر حداقل اهداف اولیه تمرکز کند و زمینه امنیت سیاسی و اجتماعی را برای کسانی که از طبقه حاکم خارج میشوند فراهم کند. شعارها و تمرکز جنبش سبز باید بر روی اهدافی باشد که موجب تنگ شدن فضا برای افراد نزدیک به قدرت سیاسی نشود. در حالیکه جنبش سبز با شعار الله اکبر آغاز شد، و به صرف قدرت شعار بدنه سیاسی جنبش سبز میتوانست در فضای سیاسی به طبقه حاکم فشار موثر وارد کند، تغییر شعارها به سمت اهداف دور، و احساسی، موجب دور شدن افرادی که کمتر حاضر به ریسک هستند همچون هاشمی رفسنجانی، و تنگ شدن عرصه سیاسی بر رهبران نامی جنبش شده است. جنبش سبز بعلاوه با انتخاب حداقلی اهداف اولیه و شعارها به یارگیری علنی از بدنه دانشگاهها، حوزه ها، نیروهای نظامی، مدارس، و ادارات توجه کند. مهمترین هدف از فعالیتهای گروهی جنبش سبز اعلام حضور است؛ امری که با شعار الله اکبر به همان اندازه میسر میشود که با شعارهای احساسی، در حالیکه شعارهای کلی تر همچون سکوت باعث ایجاد فضای امن تر سیاسی برای یارگیری علنی میشود. حرکت جنبش سبز باید به سمت ریزش طبقۀ حاکم باشد و پذیرای تغییر گرایش در بدنه سیاسی گروه حاکم. کلی گرایی در انتخاب شعارها باید به گونه ای باشد که افراد کنار گذاشته شده از منافع اقتصادی طبقه حاکم همچون محسن رضایی یا علی مطهری یا هاشمی رفسنجانی در انتخاب گرایش سبز دچار تردید نشوند.
سازماندهی: جنبش سبز میتواند از امکانات ارتباطی موجود استفاده بیشتری برای سازماندهی هدفمند برگیرد. شبکه های اجتماعی همچون گروههای فیسبوک، بالاترین، توییتر، فرومها، و گروهها در سازماندهی جنبش سبز نقش موثری داشته اند. مهندسی شبکه های اجتماعی خاص جنبش سبز می تواند سازماندهی برنامه های جنبش سبز، اطلاع رسانی، و تامین مالی را بهبود بخشد. شبکه های موجود ارتباطی در برنامه ریزی برای حرکتهای اجتماعی گذشته همچون روز قدس نقش موثری داشته اند، اما امکانات اینترنتی موجود خاص یک جنبش سیاسی مبارز طراحی نشده است و قطعا میتواند بهبود یابد.
تهدید نرم: جنبش سبز فرصتهای بیشماری برای تهدید قدرت طبقه حاکم بدون خشونت دارد. مختل کردن روند مورد پسند برنامه های رسمی نماد طبقه حاکم مهمترین و عملی ترین برنامه فعلی جنبش سبز است. هدف جنبش سبز غیر از اعلام حضور خود توسط این برنامه ها، باید ایجاد تغییر در روند دلخواه طبقه حاکم در مراسم عمومی برای محدود کردن کنترل اجتماعی طبقه حاکم باشد. واگردان شدن روز قدس با شعار نه غزه، نه لبنان نمونه این تغییر است، هرچند در جهتی که سایر اهداف جنبش سبز را – اعم از یارگیری و باز کردن فضای سیاسی برای بدنه سیاسی جنبش – تحت الشعاع قرار داد. با نزدیک شدن 13 آبان، 22 بهمن، و ایام عاشورا، جنبش سبز میتواند با شعارهای مناسب محوریت چنین مراسم هایی را در دست بگیرد. برای مثال با توجه به تاکید بسیج بر شعارهای مرگ بر ... جنبش سبز مخالفت خود با روشهای طبقه حاکم را میتواند با شعاری مثل
مرگ اینجاست، برادر، پرپر کنار مادر
در ضمن پذیرا بودن تغییر در طبقه حاکم اعلام کند.
... ادامه دارد.
۱۳۸۸ آبان ۷, پنجشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر